تاريخچه ي قره داغ ( ارسباران )

یازار : ايگيد

+0 به يه ن
ارسباران يك ناحيه كوهستاني است كه درشمال استان آذربايجان شرقي و جنوب رودخانه ارس واقع شده است، ترسيم حدّ ومرزقاطع براي آن، باتوجه درموقعيت طبيعي وجغرافيائي كه دارد درعمل واجد پاره اي دشواريهاست، دليل براين امر آن است كه اولاً ارسباران منطقة كوهستاني ازنوع تپه ماهور بوده ودراغلب نقاط به جهت صعب العبور بودن راه ها، تشخيص موقعيت بخش هاي مختلف آن نسبت به هم مشكل مي باشد. ثانياً استفاده از كليشه و تعريف مرزهاي آن به ايالات وشهرستانهاي اطراف هم گوياي واقع نبوده ومصداق دور باطل. بناءً بهترين وقابل فهم ترين روش جهت ترسيم محدودة ارسباران، تعيين سرحدّات آن و پيراستن ومنقّح نمودن خاك آن از غيرارسباران است، براي نمونه درسرحدّ شرقي آن محال ارشق و دشت مغان جزوخاك ارسباران نيست و درسرحدجنوبي آن محال بدوستان.كه امروزه شهرستان هريس ناميده مي شود. كثرت تپه ها وكوهها درمنطقه ارسباران و واقع شدن آنها درتيررس ديد همسايگان ازچهارجهت اصلي،  نوعاً سبب بروز تصّورات متفاوتي از آن شده است، شاهسونها وتاتهاي اطراف مشكين شهر اين منطقه را ازدامنه هاي سبلان كه نگاه مي كنند رويه اي از تپه ها وكوه هاي درهم تنيدة سخت وتفته را درمقابل دارند كه انبوهي وخشونت نهفته درسيماي هويداي آن، از اسرارلطافت و طراوت آن روي نهان حكايت نمي كند. اهالي بدوستان هم از بلنداي كوه هاي بزغوش جزانبوهي كوهها وسيماي آفتاب زدة آن تصوّري از اين منطقه اسرارانگيز وزيبا نمي توانند داشته باشند. همين اوصاف سبب شده است نه تنهاهمسايگان شرقي و جنوبي، بلكه هرتازه واردي اين منطقه را قره داغ نامند.

آن روي قره داغ، امّاحرف وحديث ديگر دارد، شادابي وخرمي دركوه ها وتپه هايش موج مي زند ومراتع وجنگلهايش پوشيده ازدرختان وگياهان سرسبزاست .اين سيماي ديگري از همان  آب وخاك است كه ازسرحدّات شمالي قابل رويت بوده واهالي جمهوري آذربايجان اين ديوارة سبزرا درپس ارس مي توانند نظاره وتحسين كنند.

ارسباران عنوان جديدي است كه بكارگيري آن درعمل شياع قره داغ را درمحل از سرزبانها انداخت. بااين حال در اغلب متون رسمي ومكاتبات اداري بعداز انقلاب مشروطيت، ارسباران رايج گرديده و بعدازآن تاريخ كمتر ديده شده اين منطقه رادراسنادرسمي و دولتي قره داغ و يا قره جه داغ ناميده باشند. گفته شد قره داغ وصفي است كه همسايگان شرقي ساخته وپرداخته كرده و به يادگارگذاشته اند ساكنين دشت مغان واطراف مشكين شهر هنوز هم بي هيچ تبعيض واستثنائي اين لفظ را بكارميبرند. بااين توضيح كه قره درلسان تركي دلالت برانبوهي وكثرت ودرهم تنيدگي مي كند.

همانطوريكه طبيعت اسرارآميز قره داغ درسيماي چندگانة كوهستانهاي آن متجلي گرديده است تاريخ ديرپاي آن هم اززواياي متفاوت قابل بررسي مي باشد. مهمترين واقعه درتاريخ اهرارسباران تمركزجنگهاي ايران وروس درحوزه آن مي باشد، جنگي مستمر وتمام عيار كه بخش اعظم تداركات وافراد قشون ايران ازاين نواحي تامين مي شده است، نكته جالب توجه نقش فرماندهي عطا اله خان (آتاخان) ايلخان شاهسون درپيشبرد اهداف جنگ مذكوراست كه ساليان دراز درركاب مرحوم عباس ميرزاي وليعهد، قره داغ اهر را به مركز مقاومت ومقابله با روسها تبديل كرده بود. علي ايحال اگرايراني ها درجنگ باروسها بازنده نمي شدند! اگر عباس ميرزاي وليعهد جوانمرگ نمي شد! واگرعمارت باشكوه عطاخان شاهسون درروستاي ساطي ميزان برپاي مي ماند! گوشه اي از بزرگي وافتخار تاريخ اين مرزبوم را مي توانستيم بسياربهتر وبيشترازاين كه هست بفهميم، بعداز جنگ ايران وروس شايد وقوع انقلاب مشروطيت مهمترين رويداد تاريخي درايران باشد، كه فرزندان اين خطه درهردوجبهة  آن واقعة عظيم، صحنه گردان بوده اند، دريكطرف رحيم خان چلبيانلو ودرطرف ديگر ستارخان  قره داغي راداريم، اولي برضد انقلاب يك تنه ايستاده بود ودومي سردارملت وانقلاب لقب گرفته بود، و سرنوشت كشور درآن مقطع به نتيجة رويارويي اين دومرد بزرگ تاريخ وابسته شده و بدينسان قره داغ گرانيگاه سرنوشت ايران گرديده بود.

 

ستار خان و باقر خان

 


 

 لشكركشي بزرگ يپريم ارمني به  اهر ومقاومت رحيم خان دربرابر وي شايدنقطه عطف تاريخ ايران بوده باشد كه درخاك پاك اين خطه رقم مي خورد، مي گوينداگر قدرت شصت تيرهاي مدرن افراديپريم نبودند! واگر شاهسونها خلف وعده نكرده بودند! چه بسا طومارمشروطيت ومشروطه خواهي دراهرپيچيده  مي شد وتاريخ كشور اينگونه كه هست نوشته نمي شد.

رحيم خان شكست مي خورد، ودرارك تبريزكشته مي شود اماتاريخ قره داغ پايان نمي پذيرد اين بار اميرارشد نامي از طايفه حاج عليلو درقلب تاريخ كشورمي تازد وصاحب نام وآوازه  مي شود، معروف است بعداز جنگ با سيميتقو تصميم به فتح تهران را داشت، آن هنگام كه شاه جوان قاجارمضطرب وپريشان بوده وژنرال آيرون سايد انگليسي باهمكاري رضاخان ميرپنج وسيدضياء طباطبائي نقشة شوم كودتا را براي كشور تدارك مي ديده اند.

وقايع تاريخي ازاين دست بيانگر نقش بااهميت مردم اين سامان درتاريخ ايران است بطوريكه تاريخ ارسباران به تنهائي بخش مهمي ازتاريخ معاصركشوررا بازگو مي كند. بااين اوصاف داخل شهراهردرمواجهه با چنين رويدادهائي كاملاً آگاه بوده است درسايه امنيت واقتدار رؤساي طوايفي كه همواره بعنوان حاكمان قره جه داغ منسوب مي گشتند فعاليت اقتصادي  دامنه داري را دنبال وثروت اندوزي نمايند، درواقع شهراهر درمقايسه باديگر شهرهاي همسطح، يك طبقه منسجم ازثروتمندان وزمينداران را داشته است كه درطول ساليان نسل اندرنسل ثروت ومنزلتشان محفوظ بوده است. معروف است بعد از غارت اردبيل كه  اين بارشاهسونها رحيم خان را هم دركنارخود داشته اند، برخي همراهان نقشة حمله به اهر  را هم مي كشيده اند كه بامخالفت آشكار آقاخان نصرت الملك مواجه مي شوند. موضوعي  كه خود رحيم خان نيز هرگز تمايلي بدان نشان نداده و سبب آزردگي خاطر شاهسونها ازوي  شده است. بدينسان بود كه مردم اهر درصلح وآرامشي چنين پايدارمي توانستند ازمجموع ظرفيتها وقابليتهاي نهفته بهره ها ببرند. بيش ازهزار روستاي آبادوپررونق از منتهي اليه خداآفرين گرفته تا قلب محال خاروانا، فقط به بازار اهرجهت دادوستد دسترسي داشته اند، كاروانسراهاي داخل شهر هرروز پذيراي مردمي بوده اند كه محصولاتشان را براي فروش درمراكزمتعدد تجاري شهر عرضه مي كردند، علاوه بربازار سرپوشيده اهر كه تقريباً بناي آن دست نخورده باقي مانده است راسته سه دكانلار وراسته مسجدسفيد به اضافه محلة  قلعه قاپوسي ازمراكز مهم دادوستد در اهر بشمارمي رفته است. همچنين وجود بازارهاي به اصطلاح تخصصي كه محلّ تجمّع اصناف وپيشه هاي خاصّي بوده اند، ازجملة آنها مي توان به بازار مسگران (مسگرخانه)، بازاركلاه دوزان، راسته آهنگران، ميدان دواب، ميدان تره بار  و . . . كه هركدام به تنهائي حكايت ازحجم بالا وقابل توجهي ازعرضه وتقاضادربازاراهر داشته ودلالت بر نوعي ازانضباط شهري و اعمال مديريت عمومي صحيح دراجتماع آن دوران مي نموده است.


  • [ ]