آذربايجان عاشيقلاري

یازار : ايگيد

+0 به يه ن

آذربايجان عاشيقلاري

http://www.aharri.com/wp-content/uploads/2013/02/sazsoz.jpg

مقدمه :

عاشيقهاي آذربايجان وارث يكي از غني‌ ترين بخشهاي ادبيات و فرهنگ شفاهي آسيا هستند

عاشيق‌ها نوازندگان و آوازخواناني هستند كه در ايران، جمهوري آذربايجان، تركيه، تركمنستان، قفقاز و ديگر مناطق ترك نشين هنر نمايي مي‌كنند. برخي از كارشناسان معتقدند كه فرهنگ عاشيقي يادگار شاه اسماعيل كبير در فرهنگ ايراني است  و دربار شاه اسماعيل، محل پرورش عاشيق‌ها بود و “عاشيق قرباني” اولين عاشيقي بود كه اين دربار فعاليت مي‌كرد. و آنان خنياگراني بودند كه مردم از هر جهت تاييدشان مي‌كردند.
عاشيق‌ها در فرهنگ آذربايجان جايگاه ويژه‌اي به دليل نقش آنها در انتقال فرهنك و ادبيات شفاهي مردم دارند. عاشيق‌ در گذشته نقش بسيار با اهميتي در فرهنگ تركي داشته. اسم قديمي عاشيق‌، اوزان بوده است. عاشيق‌ها در تركمنستان باخشي ناميده مي شوند

عاشيق كيست؟

عاشيق هنرمندي است آگاه و عالم و عامل به مسائل ديني و احكام شرعي، انساني پاكدامن و مورد احترام و حرمت همة مردم كه در غمها و شاديهاي آنها شريك است. او هميشه خواهان شادي، جشن و سرور است و جشنها و عروسيها، بي وجود او رونقي ندارد.

عاشيق‌ آذربايجاني هنرمند مردمي است و بايد در چندين هنر مهارت داشته باشد؛ او هم شاعر است، هم آهنگساز، هم خواننده و هم نوازنده، هم هنرپيشه و هم داستانسرا، به عبارت ديگر عاشيق در تمامي عرصه‌ها خلاق است و هنرمندي است كه اين همه را با انگشتان ماهر و صداي دلنوازش اجرا مي‌كند.

وقتي سيمهاي ساز عاشيق مرتعش مي‌شوند، هر آنچه پيرامون عاشيق را گرفته از طبيعت و انسان و موجودات، همه سكوت اختيار مي‌كنند تا نواي شاد يا حزين ساز نويد ‌بخش زندگي سرشار با اميد گردد. نغمة ساز عاشيق جلابخش روح شيداي انسان آذربايجاني است و بيشتر به همين دليل است كه «عاشيقي»، به هنري بي‌بديل در بين اقوام ترك تبديل شده و عاشيقها منزلت، قرب و لقب استادي و خطاب «ائلجه‌بيلن» را در بين مردم و همواره در طول تاريخ طولاني اين قوم حفظ كرده‌اند.

عاشيقها در همه جاي آذربايجان و همواره هنر خود را ايستاده و با قامتي افراشته و ترجيحاً با لباس ويژه و رسمي كه سنخيت و هماهنگي با لباس قديم قوم ترك دارد، اجرا مي‌كنند و گاهاً براي به هيجان آوردن شنوندگان و ناظرين اين هنر، در حين ايفاي برنامه از حركاتي چون بالا و پايين كاسه يا بازوي ساز يا قار دادن ساز در پشت گردن يا كوبيدن پاي بر زمين به خصوص به هنگام اجراي نغمه‌هاي حربي و حماسي استفاده مي‌كنند

معناي واژة عاشيق:

براي ريشة واژة عاشيق چند نظريه وجود دارد:

۱-  از ريشة عاشق عربي به معناي دوستدار

۲- از ريشة مصدرتركي آشيلاماق (Aşilamagh)  به‌معني تلقين كردن، تزريق كردن

۳- از ريشة تركي ايشيق(Işigh)  به مفهوم نور و روشنايي.

معاني اول و سوم اعتباراتي در اشعار عاشيقي و در ميان مردم دارند ولي نظرية دوم، تنها در محافل علمي مطرح شده است. به نظر مي رسد با توجه به فحواي اشعار عاشيقها، احتمال عربي بودن اين واژه زياد مي باشد. شايد نيز در طول زمان اين همساني بوجود آمده است و با گذشت زمان اشعار عاشيقها و بويژه باياتيها از آن پيروي كرده‌اند.

قدمت هنر عاشيقي

اجراي موسيقي عاشيقي، قدمتي طولاني در بين اقوام ترك دارد. به طوري كه به تصريح مطالعات تاريخي، ۲۲۵۰سال قبل از ميلاد، در معبد مخصوص «اينشو سيناكا» (پادشاه ايلام) شامانها با موسيقي مخصوص، برنامه اجرا كرده‌‌اند، مراسم عزاداري براي «آتيلا» پادشاه هونها را قامها (شامان) ترتيب داده‌اند. هنوز آثاري از مرثيه‌ها و شعرهاي ساخته شده توسط شامانها براي مرگ «آلپ ارتونقا» كه ۷۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح، خاقاني قوم ترك را بر عهده داشته و به تائيد برخي از محققان، همان «افراسياب» حاكم توران در شاهنامه فردوسي است، در دست مي‌باشد.

منظومه‌هاي عاشيقي پيش از اسلام كه آثاري از آنها بر جاي مانده شامل منظومه‌هاي شعر، آلپ ارتونقا، اوغوزنامه كوچ، اركنه‌ قون و منظومة آفرينش مي‌باشند. نشانه‌هايي از اين آثار در ديوان اللغات ترك محمود كاشغري و داستانهاي ۱۲ گانة كتاب ارزشمند ده‌ده قورقود يافت مي‌شود.

در موزة ايران باستان در تهران و موزة لوور در قسمت تاريخ ايلام به مجسمه‌هاي كوچك نوازندگاني با قدمت دو هزاره قبل از ميلاد بر مي‌خوريم كه همچون عاشيقهاي ما سرپا ايستاده و ساز خود را برروي سينه نگاهداشته‌اند. چنين نوازندگاني كه مشابهش را مي‌توان فقط در ميان تركان امروزي پيدا كرد، سرنخي از قدمت هنر موسيقي عاشيقي تركان به دست مي‌دهد.

باخشي‌ها افرادي در بين قوم اوغوز بودند كه ساز مي‌زدند و به ايفاي نمايشها و رقص مي‌پرداختند. زبان شناسان ريشه اين واژه را در زبان تركي قديم جستجو كرده‌اند و امروزه «باكي ياباق» كه به معني تقليد صداي حيوانات است و در زبان قرقيزي كاربرد دارد، هم ريشه با باخشي است. با اين وجود بين اوزان و باخشي تفاوت‌هايي نيز وجود داشته است. در بين اقوام آذربايجان ، باخشي فردي را شامل مي‌شد كه از غيب و آينده خبر مي‌داد ولي اوزانها اين مسئوليت را عهده‌دار نبودند بلكه فقط افرادي را در بر مي‌گرفتند كه به ياري سازشان «قوپوز»، درسهاي اخلاقي مي‌دادند و به درمان بيماران روحي مي‌پرداختند. باخشي بعدها به عاشيقهاي اوزبك و تركمن نيز اطلاق شده است.


  • [ 1 ]