معني آزربايجان

یازار : ايگيد

+0 به يه ن
معني  آزربايجان  تقديم به دلير مردان تيمون تراختور

آشنايي با صنعت دستي ((ورني))

یازار : ايگيد

+0 به يه ن

آشنايي با صنعت دستي ((ورني))

http://www.aharri.com/wp-content/uploads/2013/01/varni2.jpg



خاستگاه و محل توليد ورني منطقه تاريخي قره داغ مي باشد‌.

مقدمه اي در باره بوجود آورندگان ورني و معني لغوي ورني :
هنر ورني بافي نيز همانند ساير هنرها مانند قالي، گليم، گبه، جاجيم، ورني، پارچه، سوماق، پلاس، زيلو، تشك، خورجين، بغچه، كرك، تور، قنداق، چوال، جل، بته، تغار… كه همگي كلمات تركي هستند  محصول هنرمندي تركان ميباشد.

نام ورني از كلمه تركي باستاني ورنيVereni به معني اژدها گرفته شده است. اين نام امروز در لهجه هاي محلي زبان تركي به اشكال ورنهVərnə ، ورنيVərni ، وئرنيVerni ، ورنه خVərnəx ، وئرنيكVernik و … و منابع اروپائي به شكلVerné, Verneh, Verni تلفظ ميشود.

ريشه كلمه ورنيVerni ، كلمه تركي بولغاري وئرئنيVereni به معني اژدها و مار بزرگ، كوره و … است. (تركان بولغار از تركان باستان اند كه در سالهاي ۴٨٠ ميلادي، در استپهاي حوالي رود دانوب و درياي آزوف (شمال درياي سياه) و نيز دانوب سفلي و قفقاز سكونت داشته اند). در زبان پروتورك سومري نيز كلمه اي مشابه به شكل اورنوUrnu و به معني اژدها موجود است. فرم اوليه اين كلمه در تركي باستان به شكل ائويره نEvirən مشتق از ائبيره نEbirən – Ebüren و به معني اژدها، مار بزرگ، چرخ فلك، كائنات و عالم است (Ebüren—> Ewüren—> Eviren). در اينجا ما شاهد حذف حرف اولE ويا جايگزيني دو حرف E و V (مئتاتئزيس) مي باشيم (Evren—> Veren). (پديده جايگزيني حروف بويژه اگر يكي از آنها حرف “رR ” و يا “ل L” باشد حادثه اي بسيار رايج در لهجه هاي تركي است مانند تلفظ كٶرپوKörpü ، يارپاقYarpaq ، تورپاقTorpaq ، آرواتArvat ، سيرفاSırfa ، تورباTorba و …. به جاي كٶپروKöprü ، ياپراقYapraq ، توپراقTopraq ، اوراغاتUrağat ، سوفراSofra ، توبراTobra و ….). معادل كلمه ائوره ن به معني اژدها در زبان و لهجه هاي تركي چنين است: وئرVer و وئرئنيVereni (تركي بلغاري قديم)، وئرئم Verem (چوواشي قديم)، ائوره نEvren (تركي عثماني)، ائورئمEvrem (گاگاووزي). (”ن -N” آخر كلمات تركي در بسياري از موارد در تركي چوواشي و نيز زبان مجاري به “م -M” تبديل ميشود مانند كلمات اوزونUzun ، سانSan ، قارين Qarın و قالين Qalın تركي عمومي كه در چوواشي به ترتيب به وارام Vârâm، سومSum ، خيرامXıram و خوليمXulım تبديل شده اند). فرمهاي اين كلمه در ديگر زبانهاي آلتائي چنين است: در زبانهاي تونگوسي به معني مار و مار بزرگ، ايرئİre (ائوئنكي)، وئرئنWeren (اولچا)، وئWe (اوديغئ)؛ در زبانهاي ژاپني به معني مار و كرم، ووروتيWoroti (ژاپني قديم و مدرن)، اوروچيOroçi (توكيو، كاگوشيما). كلمه اوروئني Őrvényدر زبان مجاري به معني گرداب از همين ريشه است.
كلمه ائوره نEvrən از ريشه مصدر ائويرمك Evirmək به معني پيچاندن، چرخاندن، گرديدن، متطور و متكامل كردن مشتق شده است (مصدر ائومكEwmek در تركي باستان به معني در اطراف چيزي دويدن است). كلمه ويرنيخماقVırnıxmaq و يا وورنوخماقVurnuxmaq به معني پيچ و تاب خوردن، لوليدن و … در برخي از لهجه هاي تركي آزربايجان بازمانده اين مصدر باستاني تركي است. فرمهاي گوناگون اين مصدر در زبان و لهجه هاي تركي چنين اند: ائوورمك Ewürmək (تركي قديم)، ابير. Əbir (آلتائي)، آوور. Avõr- (چوواشي)، ائوير. Evir- (عثماني)، اوير. Əvir- (اويغوري)، ائگئره. Egere- (مونقولي كلاسيك)، اورٶل. Ôröl- (مجاري). كلمات ائوره نسه لEvrənsəl (جهاني)، ائوريمEvrim (تكامل)، ائورهEvrə (فاز، صفحه، مرحله تكاملي)، ائوره ن بيليم Evrənbilim (كوسمولوژي) در زبان تركي نيز از مشتقات همين ريشه اند. (در تركي معاصر معادل اژدها كلمات بوكهBükə و سازانSazan ميباشند. فرمهاي قديمي كلمه دوم، سازقانSazqan (قيپچاقي)، سازاغانSazağan (عثماني)، ساخاقانSaxaqan (كومان)، سارقانSarqan و شاراقانŞaraqan (چوواشي باستان) است. كلمه مجاري ساركاني Sárkány به معني اژدها از چوواشي باستان اخذ شده است).

كلياتي درباره ورني (Verni – Varni):
ورني نوعي گليم يك رو  يا گليم فرش نما بدون پرز است كه به سبك پود پيچي يعني گذراندن پود اصلي از تار و پيچش نخ خامه به دور نخ هاي تار شكل گرفته و نقش مي پذيرد. ورني نه فرش است و نه گليم بلكه نوعي زيرانداز يك رو است كه هم سادگي و سبكي گليم را دارد و هم ظرافت و زيبايي قالي را، ورني به دليل عدم استفاده از گره در بافت آن جزو گليم و به اعتبار طرح و نقشه و شكل ظاهري آن مشابه قالي به نظر مي آيد.

جنس ورني گاه تلفيقي از ابريشم يا پشم است و بر روي دار بصورت عمودي بدون نقشه و بصورت ذهني توسط زنان و دختران عشاير و مناطق روستايي بافته مي شود. توليد ورني بيشتر در فصل قشلاق ايل انجام مي‌شود كه عشاير فرصت كافي براي استراحت و سكونت در يك منطقه را دارند.

در گذشته عشاير منطقه قره داغ (ارسباران) پشم حاصل از دام هايشان را با دوك‌هاي معمولي مي‌ريسيدند و به روش ابتدايي رنگ ريزي مي كردند و آن را براي بافت ورني آماده مي‌ساختند.

تا دهه‌هاي اخير عشاير دشت مغان از ورني به عنوان زير انداز، رو انداز و تزيين آلاچيق ها استفاده مي‌كردند.” ظرافت و لطافت بافت طرح و نقش‌هاي متنوع و زيبايي ورني هر هنر دوستي را مجذوب خود مي‌كند. نوع بافت ورني با ابريشم ، از ظرافت و زيبايي خاصي برخوردار است و از نظر وزن سبك تر و كم حجم تر از نوع پشمي آن است و توجه گردشگران داخلي و خارجي را به خود جلب كرده است.

ورني از لحاظ صادرات به كشورهاي حاشيه خليج فارس ،كشورهاي اروپايي و آسيايي مانند ايتاليا، فرانسه و آلمان صادر مي‌شوند. ورني‌ها اصولا به رنك لاكي، سرمه اي، سفيد پيازي و آبي روشن هستند. در همه اندازه براي پشتي، پادري، قاليچه، كناره قالي خورجين، جوال و تهيه جل اسب نيز استفاده مي كنند.

از انواع ورني در آذربايجان مي‌توان به ورني قالي ،ورني كناره بزرك، ورني كناره، ورني ذرع و نيم (جفت)، ورني قاليچه و ورني پشتي اشاره كرد.

پراكندگي جغرافيايي بافت ورني:
ورني عمدتا در منطقه مغان شامل شهرستانهاي گرمي، بيله سوارمغان، پارساآباد موغان، خياو (مشگين شهر) و منطقه قره داغ توسط عشاير و برخي روستائيان منطقه بافته مي شود. خاستگاه اصلي اين صنعت منطقه عشايري آذربايجان بوده كه از آنجا به ديگر مناطق گسترش يافته است. گليم يك رو يا ورني را در جمهوري آذربايجان و شمال شرق تركيه به نام سوماك يا سومه مي گويند.

نقوش ورني

در گليم هاي ال سون نقش حيوانات و پرندگان بصورت هندسي و ساده شده ديده ميشود و اين نقوش به تصاوير حيواناتي كه روي سفالهاي پيش از تاريخ اين منطقه ديده ميشود , شباهت بسيار دارد.

نقوشي ورني ملهم از طبيعت زيستگاه زنان و دختران عشاير است. اشكال حيوانات اهلي و وحشي منطقه همچون گوزن، آهو، گرگ، بوقلمون، مرغ و خروس، سگ گله، عقاب، ببر، شتر، شير و شغال و امثال آن نقوش ساده ي ورني را تشكيل مي دهند.


آذربايجان عاشيقلاري

یازار : ايگيد

+0 به يه ن

آذربايجان عاشيقلاري

http://www.aharri.com/wp-content/uploads/2013/02/sazsoz.jpg

مقدمه :

عاشيقهاي آذربايجان وارث يكي از غني‌ ترين بخشهاي ادبيات و فرهنگ شفاهي آسيا هستند

عاشيق‌ها نوازندگان و آوازخواناني هستند كه در ايران، جمهوري آذربايجان، تركيه، تركمنستان، قفقاز و ديگر مناطق ترك نشين هنر نمايي مي‌كنند. برخي از كارشناسان معتقدند كه فرهنگ عاشيقي يادگار شاه اسماعيل كبير در فرهنگ ايراني است  و دربار شاه اسماعيل، محل پرورش عاشيق‌ها بود و “عاشيق قرباني” اولين عاشيقي بود كه اين دربار فعاليت مي‌كرد. و آنان خنياگراني بودند كه مردم از هر جهت تاييدشان مي‌كردند.
عاشيق‌ها در فرهنگ آذربايجان جايگاه ويژه‌اي به دليل نقش آنها در انتقال فرهنك و ادبيات شفاهي مردم دارند. عاشيق‌ در گذشته نقش بسيار با اهميتي در فرهنگ تركي داشته. اسم قديمي عاشيق‌، اوزان بوده است. عاشيق‌ها در تركمنستان باخشي ناميده مي شوند

عاشيق كيست؟

عاشيق هنرمندي است آگاه و عالم و عامل به مسائل ديني و احكام شرعي، انساني پاكدامن و مورد احترام و حرمت همة مردم كه در غمها و شاديهاي آنها شريك است. او هميشه خواهان شادي، جشن و سرور است و جشنها و عروسيها، بي وجود او رونقي ندارد.

عاشيق‌ آذربايجاني هنرمند مردمي است و بايد در چندين هنر مهارت داشته باشد؛ او هم شاعر است، هم آهنگساز، هم خواننده و هم نوازنده، هم هنرپيشه و هم داستانسرا، به عبارت ديگر عاشيق در تمامي عرصه‌ها خلاق است و هنرمندي است كه اين همه را با انگشتان ماهر و صداي دلنوازش اجرا مي‌كند.

وقتي سيمهاي ساز عاشيق مرتعش مي‌شوند، هر آنچه پيرامون عاشيق را گرفته از طبيعت و انسان و موجودات، همه سكوت اختيار مي‌كنند تا نواي شاد يا حزين ساز نويد ‌بخش زندگي سرشار با اميد گردد. نغمة ساز عاشيق جلابخش روح شيداي انسان آذربايجاني است و بيشتر به همين دليل است كه «عاشيقي»، به هنري بي‌بديل در بين اقوام ترك تبديل شده و عاشيقها منزلت، قرب و لقب استادي و خطاب «ائلجه‌بيلن» را در بين مردم و همواره در طول تاريخ طولاني اين قوم حفظ كرده‌اند.

عاشيقها در همه جاي آذربايجان و همواره هنر خود را ايستاده و با قامتي افراشته و ترجيحاً با لباس ويژه و رسمي كه سنخيت و هماهنگي با لباس قديم قوم ترك دارد، اجرا مي‌كنند و گاهاً براي به هيجان آوردن شنوندگان و ناظرين اين هنر، در حين ايفاي برنامه از حركاتي چون بالا و پايين كاسه يا بازوي ساز يا قار دادن ساز در پشت گردن يا كوبيدن پاي بر زمين به خصوص به هنگام اجراي نغمه‌هاي حربي و حماسي استفاده مي‌كنند

معناي واژة عاشيق:

براي ريشة واژة عاشيق چند نظريه وجود دارد:

۱-  از ريشة عاشق عربي به معناي دوستدار

۲- از ريشة مصدرتركي آشيلاماق (Aşilamagh)  به‌معني تلقين كردن، تزريق كردن

۳- از ريشة تركي ايشيق(Işigh)  به مفهوم نور و روشنايي.

معاني اول و سوم اعتباراتي در اشعار عاشيقي و در ميان مردم دارند ولي نظرية دوم، تنها در محافل علمي مطرح شده است. به نظر مي رسد با توجه به فحواي اشعار عاشيقها، احتمال عربي بودن اين واژه زياد مي باشد. شايد نيز در طول زمان اين همساني بوجود آمده است و با گذشت زمان اشعار عاشيقها و بويژه باياتيها از آن پيروي كرده‌اند.

قدمت هنر عاشيقي

اجراي موسيقي عاشيقي، قدمتي طولاني در بين اقوام ترك دارد. به طوري كه به تصريح مطالعات تاريخي، ۲۲۵۰سال قبل از ميلاد، در معبد مخصوص «اينشو سيناكا» (پادشاه ايلام) شامانها با موسيقي مخصوص، برنامه اجرا كرده‌‌اند، مراسم عزاداري براي «آتيلا» پادشاه هونها را قامها (شامان) ترتيب داده‌اند. هنوز آثاري از مرثيه‌ها و شعرهاي ساخته شده توسط شامانها براي مرگ «آلپ ارتونقا» كه ۷۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح، خاقاني قوم ترك را بر عهده داشته و به تائيد برخي از محققان، همان «افراسياب» حاكم توران در شاهنامه فردوسي است، در دست مي‌باشد.

منظومه‌هاي عاشيقي پيش از اسلام كه آثاري از آنها بر جاي مانده شامل منظومه‌هاي شعر، آلپ ارتونقا، اوغوزنامه كوچ، اركنه‌ قون و منظومة آفرينش مي‌باشند. نشانه‌هايي از اين آثار در ديوان اللغات ترك محمود كاشغري و داستانهاي ۱۲ گانة كتاب ارزشمند ده‌ده قورقود يافت مي‌شود.

در موزة ايران باستان در تهران و موزة لوور در قسمت تاريخ ايلام به مجسمه‌هاي كوچك نوازندگاني با قدمت دو هزاره قبل از ميلاد بر مي‌خوريم كه همچون عاشيقهاي ما سرپا ايستاده و ساز خود را برروي سينه نگاهداشته‌اند. چنين نوازندگاني كه مشابهش را مي‌توان فقط در ميان تركان امروزي پيدا كرد، سرنخي از قدمت هنر موسيقي عاشيقي تركان به دست مي‌دهد.

باخشي‌ها افرادي در بين قوم اوغوز بودند كه ساز مي‌زدند و به ايفاي نمايشها و رقص مي‌پرداختند. زبان شناسان ريشه اين واژه را در زبان تركي قديم جستجو كرده‌اند و امروزه «باكي ياباق» كه به معني تقليد صداي حيوانات است و در زبان قرقيزي كاربرد دارد، هم ريشه با باخشي است. با اين وجود بين اوزان و باخشي تفاوت‌هايي نيز وجود داشته است. در بين اقوام آذربايجان ، باخشي فردي را شامل مي‌شد كه از غيب و آينده خبر مي‌داد ولي اوزانها اين مسئوليت را عهده‌دار نبودند بلكه فقط افرادي را در بر مي‌گرفتند كه به ياري سازشان «قوپوز»، درسهاي اخلاقي مي‌دادند و به درمان بيماران روحي مي‌پرداختند. باخشي بعدها به عاشيقهاي اوزبك و تركمن نيز اطلاق شده است.


« محمد بن سليمان » معروف به « مولانا فضولي »

یازار : ايگيد

+0 به يه ن

« محمد بن سليمان » معروف به « مولانا فضولي »

http://www.aharri.com/wp-content/uploads/2013/02/fuzuli2.jpg


در تاريخ ادبيات آذربايجان شاهد شخصيت هاي ادبي بزرگي هستيم كه هركدام به نحوي به ادبيات و فرهنگ اين مرز و بوم كمك كرده، آن را به اوج رسانده اند. يكي از اين شخصيت ها، « محمد بن سليمان » معروف به « مولانا فضولي » از شعراي قرن ۱۰ هجري است. او از معدود شاعراني است كه در شعر، شعراي بعد از خود را تحت تأثير قرار داده و متاع سخنش دست به دست گشته و جايگاهي براي خود پيدا كرده است. بيشتر آثار او، بخصوص اشعار غنايي اش در بين توده مردم رواج داشته، به طوري كه وقتي ميرزا مهدي خان استرآبادي كتاب « مباني اللغت » يا « سنگلاخ » خود را مي نوشت ، براي گفته هاي خود شواهدي از اشعار فضولي مي آورد.

دوره ي اواخر تيموري و اوايل صفوي دوره اي است كه « در عين حال كه با كاميابي هاي نظامي و سياسي و با جنگاوري ها و پيروزي هاي مرداني چون شاه اسماعيل و شاه عباس صفوي همراه بود، با فرمانروايي مرداني لايق و با نفوذ مفسده جويان، پيشوايي فكري و عقلي متعصبان كوته نظر جاهل نيز تقارن داشت »

از ده ده قورد بيشتر بدانيم

یازار : ايگيد

+0 به يه ن

ده ده قور قود

ستاره درخشان فرهنگ و ادب ايران و جهان

http://www.aharri.com/wp-content/uploads/2013/01/dede.jpg

سازمان جهاني يونسكو سال ۱۹۹۹ يعني آخرين سال قرن بيستم ( هزاره دوم ) ميلادي را جهت بزرگداشت و معرفي اين اثر اصيل آذربايجان “ده ده قورقود ” نام نهاده است لكن هنوز ما اذربايجانيها در مورد اين ستاره درخشان فرهنگ و ادب اذربايجان و جهان ، بعد از گذشت نزديك به يك قرن و نيم از كشف و شناسايي آن ، چيزي نمي دانيم و بعد از اتمام سال ۱۹۹۹ هنوز در كشور ما قدمي در راستايي شناساندن و معرفي كردنش بر داشته نشده است .به همين مناسبت در اين چند سطر مطالبي در مورد ده ده قورقود پرداخته شده است.
كتاب ده ده قورقود يك شاهكار ادبي اصيل آذربايجاني است با يك مقدمه و دوازده داستان حماسي ( بوي ) ، كه در مقدمه به برسي شخصيت قورقود آتا مي پردازد و بعضي نظرات او را در مسائل اجتماعي و مذهبي و… بيان مي دارد

از ده ده قورد بيشتر بدانيم

كتاب «دده قورقود» يا «ددم قورقود» عنوان كتابي كهن و تاريخي از ادبيات تركي است و كهنترين كتاب از ادبيات آذربايجان به شمار مي رود. صورت مكتوب آن مربوط به هزاره گذشته است اما صورت شفاهي آن به قبل از ميلاد مي رسد. در واقع «دده قورقود» نام شخص نقش اول كتاب است. او عارف و حكيمي ژرف انديش و تيزبين است كه زمان در او محو شده است و فردا را در آينه دل خود مي بيند. مشكلات مردم را حل كرده اختلافات و گره ها به دست او باز مي شود. مردم به هر چه دده قورقود مي گويد ، گوش فرا داده او را امين خود مي دانند. قورقود ، شخصيتي پيغمبرگونه مانند زرتشت و لقمان حكيم دارد و همگان او را پدر قوم خود مي دانند. براي همين او را «دده قورقود» يا «آتا قورقود» خطاب مي كنند ، چنانچه مطلع كتاب چنين مي آغازد: «محمد پيغمبرين زامانينا ياخين بايات بويوندا قورقود آتا دئييلن بير كيشي وار ايدي». گويش او اوغوزي بوده به گويش كنوني آذربايجان نزديكتر است. اولين نسخه استنساخ شده از آن مربوط به سال ۴۴۶ ق. است اما بعضي داستانهاي آن مربوط به ادبيات فولكولوريك هزاره هاي گذشته آذربايجان است. اكنون سه نسخه خطي از اين كتاب موجود است. نسخه درسدن ، نسخه برلين و نسخه واتيكان. به قول ك. حسنوف سفير سابق آذربايجان در ايران: «دده قورقود ديگر متعلق به قوم خالق آن نيست بلكه به تمام بشريت تعلق دارد. دده قورقود تصويري از گذشته بشري است»

اين كتاب داراي ۱۲ داستان (بوْي) و يك مقدمه است. داستانها مربوط به سلحشوريها و دلاوريهاي ايل اوغوز است و در همه اين سلحشوريها ، اهداف خيرخواهانه داشته و مسائل انساني و ادبي رعايت مي گردد. اين داستانها حماسي است و در آن كينه و عداوت شخصي رؤيت نمي شود. اين حماسه ها براي ترويج دين و اخلاق است. در اين داستانها به وفور مي توان وطن پروري ، مهمان دوستي ، علاقه فرزند و مادر ، حرمت زنان ، دلاوريهاي زنان آذربايجان ، نفرت از دشمن ، دفاع از ناموس ، مردانگي و ساير مسائل اخلاقي را در ميان تركها ديد. متن دده قورقود هم منظوم است (۲۰۰ بيت ، ۳/۱ كتاب) و هم منثور(۳/۲ كتاب). در تمام كتاب ، تنها ۱۷۰ واژه فارسي و ۳۵۰ واژه عربي آنهم بنا به ضرورت بحثهاي ديني و ملي آورده شده است.

تا اوايل سده ۱۹ ميلادي هنوز كسي با كتابي به نام «دده قورقود» آشنا نبود. اولين بار در سال ۱۸۱۳ بود كه دانشمند توركولوگ آلماني به نام Von Diez با چاپ حكايتي از آن به نام «تپه گؤز» اين كتاب را به جهانيان معرفي نمود. اين كتاب يك قرن بعد در تركيه به همت مرحوم رفعت به چاپ رسيد(۱۹۱۶). سپس در سال ۱۹۳۶ آراسلي در آذربايجان آن را مننتشر نمود. در سال ۱۹۸۰ نيز در ايران توسط استاد محمدعلي فرزانه چاپ گرديد. پس از ديس آلماني دانشمندان بزرگي از اروپا ، شوروي سابق و تركيه تحقيقاتي در اين مورد انجام داده و كتاب دده قورقود را گسترده تر و مستحكمتر كردند. در اين دو قرن (۲۰۰۳ـ۱۸۱۳) از دانشمندان برجسته زير در دده قورقودشناسي مي توان نام برد: بارتولد ، بوراتاو ، اورخان شائيق گؤك ياي ، معلم رفعت ، جاهيد اؤز تئللي ، آراسلي ، محرم ارگين ، ايز بوداق ، عدنان ارزي ، ائتور روسسي ، محمدعلي فرزانه ، حسين محمدزاده صديق. سبك و سياق اين دانشمندان در شناساندن دده قورقود با هم متفاوت بوده است و ارزش هر كدام در جايگاه خود محفوظ است.

مرحوم حميد آراسلي در سال ۱۹۳۹ اين كتاب را منتشر نمود. كتاب او ۱۸۰ صفحه بود. او دده قورقودپژوهاني چون بارتولد و رفعت را متهم به عدم درك عمقي از دده قورقود كرد. به نظر او ، دده قورقود بسيار گسترده تر از كتاب حاضر بود و بايد قسمتهاي ديگر آن كشف مي شد. او با دست بردن در گويش نسخه اصلي آنرا متمايل به گويش تركيه اي كرد تا فهم آن راحتتر باشد. كتاب او در سال ۱۹۶۲ بدون تغيير خاصي دوباره چاپ شد.

در تركيه مرحوم پروفسور محرم ارگين با تطبيق هر سه نسخه گويش آنرا آذربايجاني دانست. او اثر بزرگي در مورد دده قورقود از خود به يادگار نهاد. او پس از تطابقت سه نسخه به اين نتيجه رسيد كه نسخه درسدن قديمي تر بوده و نسخه واتيكان بعد از آن تحرير شده است. از تحقيقات پروفسور محرم ارگين در باب دده قورقود مي توان بعنوان مستحكمترين تحقيقات در مورد حماسه هاي دده قورقود نام برد.

اورخان شائيق گؤك ياي در سال ۱۹۷۳ با انتشار تحقيق و تدقيق ۱۰۰۰ صفحه اي خود با نام «دده قورقود كيتابي» كار ديگران را تكميلتر نمود. ۱۵۲ صفحه از اين كتاب قطور به متن داستانها و۲۰۰ صفحه نيز به فهرست دقيقي از اعلام ، لغات و اصطلاحات اختصاص يافته بود. ۶۷۰ صفحه بعدي نيز مربوط بود به شرح و تفسير حماسه هاي دده قورقود.

و اما در ايران ، اين كتاب در سال ۱۳۵۸ به همت استاد محمدعلي فرزانه به زيور طبع آراسته شد. پيشتر آقاي دكتر محمدزاده صديق نيز اين كتاب را در سال ۱۳۴۷ در يك كار تحقيقي يكبار در هفته نامه هنر و اجتماع و در سال ۱۳۴۹ در ماهنامه ادبي وحيد و سپس در سال ۱۳۵۵ در كتاب هفت مقاله پيرامون ادبيات و فولكولور آذربايجان در سال ۱۳۶۱ نيز در فصلنامه يئني يول طي تحقيقات ارزنده دانشگاهي تحليل و معرفي كردند. در ادامه اين كارها ، تحقيقات زيادي از طرف صاحبنظران صورت گرفت كه مي توان از منظوم كردن داستانهاي دده قورقود توسط شاعر شهير آذربايجان مرحوم سهند ياد كرد كه قسمتهائي از آن تحت عنوان «سازيمين سؤزو» منتشر گرديد.

نسخه هاي بازنويسي شده و كتابهاي منتشره بعد از سال ۴۴۶ ق. خالي از اعمال سليقه نبوده و گاهي حتي گويش آن نيز طبق سليقه تغيير كرده است كه اين كار براي تفهيم متن اين اثر كهن بوده است. براي نمونه در متن اصلي كتاب از «قسطنطنيه» نام برده مي شود حال آنكه در كتاب آراسلي اين شهر به «استانبول» تغيير داده مي شود. در واقع اينگونه كتابها نمي تواند به نام «دده قورقود» ثبت شود بلكه تحقيق و تدقيق و تشريحي در باب دده قورقود بوده است. آخرين اثر پژوهشي ارزنده و جاودان كه در اين مورد به رشته تحرير درآمده است ، كتاب «دده قورقود بويلاري» اثر جناب گونئيلي است. هرگز جناب گونئيلي ادعا نمي كند كه كتابشان همان دده قورقود اصلي است بلكه ايشان با مهارت و تبحر بالا توانسته اند داستانهاي آنرا به رشته نظم درآورداند. اينگونه كارهاي تحقيقي و علمي در مورد آثار فراواني انجام شده است ولي عده اي عمداً يا جهلاً با مغلطه و سفسطه سعي در جعلي بودن يا جديد بودن اين اثر كهن ادبيات آذربايجان دارند و با يك مراجعه سطحي به كتابهائي مانند كتاب آراسلي چنين وانمود مي كنند كه كلمات و اسامي مورد استفاده در اين كتابها متعلق به سده هاي اخير است و دده قورقود نمي تواند كهن باشد. دليل خود را هم وجود كلمات و اعلام جديد مانند سايبان ، استانبول و غيره در كتابهائي چون كتاب مرحوم آراسلي مي داند. بعيد است كارشناسان فرق بين نسخه اصلي و شرح و ترجمه و معاصر كردن را ندانند. اين نظريات صرفاً براي تحريف تاريخ درخشان تركان است كمااينكه در ادامه جمله «كتاب دده قورقود علي لسان طايفه اوغوزان» و انتساب دده قورقود به تاريخ و ادبيات آذربايجان را به دلايل مضحك رد مي كنند.

اثر ارزنده جديد در باب دده قورقود متعلق به جناب آقاي عزيز محسني است كه پيشتر با قلم ايشان آشنا بوديم. كار ايشان نوعي تدوين است. در ادبيات آذربايجان هنوز جاي اين مقوله پر نشده است. تدوين قارا مجموعه بدست دكتر محمدزاده صديق را مي توان اولين تدوين در آثار كهن آذربايجان ناميد. در ادامه نيز آقاي مهندس محمدصادق نائبي با تصحيح مجدد رسالات قارا مجموعه و نيز ترجمه فارسي رسالات ، گنجينه اي از لغات اصيل و ناب تركي را شكافته و به بحث اتيمولوژي پرداختند. اين تدوين بي نظير پس از نشر بخاطر آگاه نبودن عده اي از روش تدوين ، مورد اهانت و تنگ نظري قرار گرفت. اين گروه از افراد انتساب قارا مجموعه به شيخ صفي و نگارش رسالات توسط مريدان شيخ را تناقض مي دانستند. در اثر ارزشمند جناب آقاي محسني نيز بحثهائي متنوع مربوط به دده قورقود در يك جا گردآوري شده است. نبايد آقاي محسني متهم به جعل دده قورقود شود. تدوين و تحقيق ايشان در ادبيات آذربايجان ماندگار خواهد بود.

ايشان كتاب خود را در ۹ باب و مجموعاً در پنج بحث تدوين نموده اند. فصل اول با نام «دده قورقود دونياسي» مربوط است به قسمتي از كتاب «دونيا بير پنجره دير» اثر نويسنده نامي جمهوري آذربايجان «آنار». آقاي محسني الفباي آنرا به الفباي عرب برگردانده و ۶۰% از كتاب خود را بدان اختصاص داده اند. آنار با قلم شيواي خود ، بحثي علمي در مورد تاريخ كتابت ، صورت شفاهي ، گويش آن ، نسخه هاي آن و نيز داستانهاي آن انجام داده اند.

دو بحث بعدي مربوط به متن اصلي دو داستان از دده قورقود بنامهاي «تپه گؤز» و «دلي دومرول» همراه با متون بازنويسي شده به شيوه معاصر تركي آذري است. اينگونه كار تطبيقي قبلاً در مورد رسالات قارا مجموعه نيز مشاهده شده است . متن اصلي اين دو داستان و معاصر كردن آنها توسط ف. زينالوف و ص. عليزاده صورت گرفته و قبلاً در باكو چاپ شده است و آقاي محسني الفباي آنها را به عربي برگردانده اند. در واقع در اين دو داستان با حفظ امانت هم متن اصلي آورده شده و هم داستانها را به بيان امروزين آورده اند. شايد اگر كار مرحوم آراسلي و حتي نسخه نويسان اصلي چنين مي بود ، اكنون بهانه تراشي نمي كردند كه مثلاً داستانها و واژگان مورد استفاده در دده قورقود متعلق به سده هاي اخير است.

اي كاش آقاي محسني در كنار اين كار ارزنده خود ، در انتهاي كتاب فهرستي از اعلام و لغات دشوار را نيز مي آوردند تا به درياي لغات تركي آذري افزوده گردد. اتيمولوژي اين لغات و رسيدن به كنه لغات آذري از اهميت زيادي برخوردار است.كتاب دده قورقود درياي بيكراني از لغات و اصطلاحات تركي آذربايجاني است و لازم است كتابي مستقل مانند كتاب «قارا مجموعه از منظر واژه شناسي» كار تحقيقي و ارزنده آقاي نائبي در اين باب نوشته شود.

آقاي محسني در ادامه تدوين خود در يك كار پسنديده و ستودني تمام داستانهاي ۱۲ گانه دده قورقود را بصورت مختصر و مفيد مدون نموده اند. ايشان ضمن درك كامل از داستانهاي دده قورقود ، ۱۲ داستان را در ۳۶ صفحه تلخيص و تشريح كرده اند بعبارتي هر كس كه فرصت مطالعه داستانهاي دده قورقود را ندارد ، مي تواند خلاصه هر داستان و شرح آنرا بطور متوسط در ۳ صفحه متوجه شود. مطالعه اين كتاب بالاخص اين قسمت به همه علاقمندان ادبيات آذربايجان پيشنهاد مي شود.

دو صفحه مقدمه كتاب لغات الترك كاشغري با ترجمه دكتر دبيرسياقي زينت بخش انتهاي اين تدوين است. البته اين بحث ربطي به بحث نخستين ندارد اما بهرحال فراموش نمي كنيم كه اين كتاب «تدوين» است. نزديك به هزار سال پيش ، شيخ محمود كاشغري كه از تركان خراسان بود براي آموختن زبان تركي به اعراب ، لغتنامه اي نوشت كه تركي _ عربي بود و لغات تركي را با شرح و معادلسازي عربي به اعراب مي آموخت. قسمت عربي اين كتاب در سال ۱۳۷۵ توسط آقاي دبيرسياقي به فارسي برگردانده شد و در واقع لغتنامه اي تركي _ فارسي شد اما بخاطر ناآشنائي مترجم با آواها و لغات تركي ، نگارش لغات تركي و گاهي شرح آنها مشكلاتي براي خواننده ايجاد كرد .



  • [ 1 ][ .. ][ 7 ][ 8 ][ 9 ][ 10 ][ 11 ][ .. ][ 12 ]