«ماناس» حماسه توركان قيرقيز
یازار : ايگيد
+0 به يه ن«ماناس» كتابي است بسيار بزرگ. به گونهاي كه شمار نويسندگان و ناشران آن به دهها هزار تن ميرسد. قرنهاي متمادي بود كه ماناس كماكان به صورت كتابي كامل در نيامده بود و هيچ كسي نميتوانست آن را كاملاً بخواند. تا اينكه در دهه 80 قرن گذشته شخصي سالخورده تورك قيرقيزي به نام «جوسوپو مامايي» با بيش از 3 سال زحمت و مشقت و با اتكا به نيروي محافظه فوقالعاده قوي توانست بيش از 115هزار بيت از حماسه ماناس را بخواند.
در سال 1995ميلادي حماسه ماناس به زبان تورك قيرقيزي به چاپ رسيد. در حقيقت ماناس مرواريد درخشاني از گنجينه ادبي ملت تورك است كه داستانهاي جنگ هشت نسل از خانواده ماناس را كه به منظور وحدت اقوام پراكنده و همبستگي ملل ديگر و مقابله با تجاوز خارجي صورت گرفته، توصيف كرده است. ماناس محصول قرنهاي 10 تا 13ميلاد است. اين رزمنامه 18جلد و بيش از 2 ميليون و 400 هزار واژه دارد. اين حماسه نامه نه تنها حاوي اشعار رزمي است بلكه دايرهالمعارفي براي پژوهش و تحقيقات تاريخي، جغرافيايي، مذهبي، اقتصادي و اجتماعي و زبان تورك قيرقيزي محسوب ميشود.
امروزه در سرزمين پهناور غربي سين جيانگ در هر نقطه صداي سرود «ماناس» به گوش ميرسد. در كشورهاي خارجي مانند روسيه و قرقيزستان و ازبكستان تاريخ پژوهش و تحقيق درباره ماناس بسيار طولاني است و بسياري از تاريخدانان جهان در خصوص اين حماسه دست به تحقيقاتي زدهاند. طولي نكشيد كه قطعات ماناس به زبانهاي چيني، انگليسي، روسي، فرانسوي، آلماني و ژاپني و غيره ترجمه شد. آنچه شايان است اين رزمنامه براي پژوهش تاريخ تورك قيرقيز و تاريخ مبادله ملل آسياي ميانه نقش مهمي ايفا خواهد كرد و همين امر باعث ميشود تا نقش مهم آن بيش از پيش براي جهان و جهانيان آشكار گردد.
«جوسوپو» امسال 87 سال دارد. وي در دهكدهاي كوچك در شهرستان«آهاچي» منطقه خودمختار سين جيانگ به دنيا آمد. از دوران كودكي جوسوپو تحت تأثير فرهنگ مردمي و باستاني ملت خود (تورك) قرار گرفت. جوسوپو از هشت سالگي خواندن ماناس به زبان تورك قيرقيزي را آموخت. تا اينكه در 17سالگي توانست بسياري از قطعات ماناس را متوالي بخواند. ليكن ملت تورك قيرقيز چين بر طبق فرمان نياكان معتقد است كه ماناس كتابي مقدس است و هيچ كسي تا قبل از 40 سالي نميتواند آشكارا و در هر محلي اين شعار حماسي را بخواند. در غير اين صورت با بلايا و حوادث ناگواري روبرو خواهد شد. جوسوپو آرام و به سرعت و با رنج و مشقت فراوان به كار خود ادامه داد و انتظار داشت كه بتواند به زودي براي هم ولايتيهاي خود ماناس را قرائت كند. روزي كه جوسوپو سالها در انتظار آن بود فرا رسيد، سال 1958ميلادي جوسوپو 40 ساله بود و توانست براي اولين بار عيناً اشعار ماناس را براي مردم بخواند. مردم تورك قيرقيز از نقاط مختلف براي شنيدن سرود جوسوپو سوار بر اسب به گرد يكديگر جمع شدند. چه آنكه جوسوپو با قلبي مملو از احساسات اين سرود را ميخواند و مردم همگي اعتقاد داشتند كه شنيدن سرود جوسوپو از بهترين لذتهاي هنري است. جوسوپو آنقدر با مهارت ماناس را ميسرود كه توجه محافل حماسي و حماسه شناسان چين را به خود جلب كرد. اما آنچه شايسته ذكر است اينكه در چند قرن اخير، ناشران ماناس از كشورهايي مانند چين، قزاقستان، قرقيزستان، تركيه، هند و غيره تمايل داشتند ماناس را به طور كتابي كامل در آورند. اما اين آرزو تا مدتهاي طولاني محقق نشد.
جوسوپو از بهار تا پاييز، از زمستان تا تابستان ماناس را خواند و خواند. به گونهاي كه گاهي اوقات براي سرودن فصول حماسي شبانه روز ميخواند و آنان كه مسئول نت برداري بودند، شيفت به شيفت كار خود را ادامه ميدادند. تا اينكه سرانجام جوسوپو به طور متوالي و با تلاش بيش از 1300روز و تا مارس سال 1983ميلادي توانست تمامي ماناس را بخواند. بد نيست بدانيد كه كتاب حماسي ماناس 14برابر حماسه «هومر»و مشتمل بر واژههاي بسياري است. به همين سبب كار منظم و بررسي واژههاي كتاب حماسي ماناس خيلي پيچيده و مشكل بود. تا اينكه در اواخر سال 1995 ميلادي اشعار حماسي ماناس به زبان تورك قيرقيزي در 8 قسمت و 18جلد چاپ و نشر شد.
آري دستآورد جوسوپو توجه محافل حماسي و حماسه شناسان جهان را جلب كرد و سال 1995 در جشنواره بزرگداشت هزارمين سالگشت ظهور ماناس در قرقيزستان مورد احترام و ستايش قرار گرفت و در سال 1997 قرقيزستان عنوان «هنرپيشه خلق» يعني بالاترين عنوان افتخاري اين جمهوري را به جوسوپو اعطا كرد.
اكنون جوسوپو رئيس افتخاري فدراسيون ادب و هنر منطقه خودمختار اويغور سين جيانگ و محقق عالي انجمن پژوهش ماناس چين است، او اظهار اميدواري ميكند كه روزي فرا خواهد رسيد كه فيلمها يا سريالهايي از روي حماسه ماناس تهيه شود تا مردم بيشتر با فرهنگ ملت تورك قيرقيز آشنا شوند. در چهل و نهمين جلسه مجمع عمومى سازمان ملل متحد، سال 1995.م. به نام سال «ماناس» نامگذارى شد. در اين سال جشن با شكوهى با مساعدت يونسكو برگزار گرديد.
جايگاه زبان تركي در ميان ساير زبانها
یازار : ايگيد
+0 به يه ن٪ كلمات تركي ريشه اصلي دارند .زبان تركي را شاهكار زبان معرفي كرده اندكه براي ساخت آن از فورمول هاي بسيارپيچيده اي استفاده شده است .خانم “نيكتاهايدن” متخصص و زبان شناس مشهورآلماني درموسسه اروپايي يورتوم گفته است (انسان درآن زمان قادربه توليد اين زبان نبوده وموجودات فضايي اين زبان را خلق كرده ويا خداوند به پيامبران خودعاليترين كلام ارتباطي را داده است .(هم اينك زبان تركي عملا در بيشتر پروژه هاي بين المللي جا باز كرده است . به مطالب زيربرگرفته شده ازمجلهnew science چاپ امريكا ومجله international language چاپ آلمان است توجه نماييد: كليه ماهواره هاي هواشناسي ونظامي اطلاعات خود را به زبانهاي انگليسي ،فرانسوي وتركي به پايگاه هاي زميني ارسال مي كنند. پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري 8/2 os ومعمولي ترينwindows زبان تركي رابعنوان استاندارد وپايه فنوتيكي ق…
زيبايي و شهامت تركان
یازار : ايگيد
+0 به يه ناز نظر مُعِزّي شاعر قصيده سراي مشهور ايران
(اميرالشعرا ابو عبدالله محمد بن عبدالملك برهاني نيشابوري)
تركها كه بودند؟
اين شوخ سواران كه دل خلق ستانند
گويي ز كه زادند و به خوبي به كه مانند
ترك اند به اصل اندر و شك نيست و ليكن
از خوبي و زيبائي، خورشيد زمانند
ميران سپاهند و عروسان وثا قند
گردان جهانند و هژبران د مانند
مشكين خط و شيرين سخن و غاليه زلفند
سيمين بر و زرين كمر و موي ميانند
شير اند به زور و، به هنر گرچه غزالند
پيرند به عقل و به خرد، گرچه جوانند
چون راحت روح اند چو با ساغر راح اند
چون حصن حصين اند چو بر پشت حصانند
افسانه مــــــانــقـــــــورد
یازار : ايگيد
+0 به يه ناين افسانه بشكل وسيع در ميان تركان قيرقيز از قديمالايام بصورت سينه به سينه نقل گرديده تا اينك...ه در عصر حاضر توسط “چنگيز آيتماتف” نويسنده بزرگ قرقيزي در رماني به نام “گون وار عصره بدل” (روزي به درازي قرن) انعكاس خود را يافته است .
“مان قورد” در حقيقت بعنوان صفت جانشين موصوف به كساني كه فاقد “شعور ملي” بوده و بطور كامل از خود بيگانه گرديدهاند اطلاق ميشود . مان ق
ورد كسي است كه نسبت به ايل و تبار و قوم و خويش خود بيگانه شده و هيچ وابستگي فرهنگي به قوم خود احساس نميكند . او به راحتي زبان مادري و حتي مام ميهن و مادر حقيقي خود را در جاي جاي گفتارش به تحقير و تمسخر ميگيرد و فرهنگ خودي را نفي و به فرهنگ بيگانه به ديده احترام فوقالعاده مينگرد و در اين كار آنقدر پيش ميرود كه حتي حاضر ميشود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نيز نشانهي تير كند و او را از پاي درآورد بدون اينكه خم به ابرو بياورد يا متاثر گردد . بدين جهت مان قورد يك بي اصل و نسب كامل است كه بيشتر به كوبيدن مظاهر و منافع ملي خود ميپردازد .
واژه “مان” در تركي غير از معني مثل و مانند در تركيب تركمان (ترك مانند) و ائلمان (ائل مانند) معني عيب و نقص را نيز در خود دارد و مان قورد در حقيقت مفهوم “گرگ ناقص” يا به بيان واضحتر “انسان ناقص” را در قاموس تركان افاده ميكند . با توجه با اينكه در اين قاموس بوز قورد بعنوان انسان كامل و اصيل است لذا مان قورد بعنوان انسان ناقص تلقي ميگردد . به عبارت ديگر مان قورد به معني “گرگ ننگين” يا “انسان ننگين” است. اين ننگ بيشتر گريبان گير همان بوزقوردهاست كه اسير دشمن شده و بعد از شستشوي مغزي به ننگ ايل و تبار و جامعه و ايدئولوژي خود بدل ميشوند .در شكل جديد مان قوردها در رسانههاي گروهي وادار به مصاحبه بر عليه ايدئولوژي قبلي خويش ميگردند .
افسانه مان قورد در مورد منشا و چگونگي مان قورد شدن بوز قوردها سير مسخ آنان از گرگ كامل (انسان كامل) به گرگ ناقص (انسان ناقص) را به تفصيل چنين بيان ميكند .
روز و روزگاري در صحراي “ساري اؤزيه” آسياي مركزي اقوام مختلف زندگي ميكردند . يكي از اين اقوام قوم ترك نايمان بود . نايمانها دشمناني به نام ” ژوان ژوان”ها داشتند . ژوان ژوانها مبتكر مان قورد گردانيدن اسراي خود بودند . آنها اسيران جوان قبيله نايمان را گرفته و طي شكنجههاي سخت و طاقتفرسا حافظ تاريخي آنان را مختل كرده و از آنها فردي بي بند و بار نسبت به قوم و قبيله خود ميساختند .
مان قوردها طوري تربيت ميشدند كه تنها دستورات ارباب خود را مثل روبوت، و آدم آهنيها بكار ميبستند اگر ارباب مان قورد ميگفت پدر و مادرت را بكش در چشم بهمزني بدون هيچگونه ترحمي آنان را به قتل ميرساندند .
افسانه ميگويد : در منطقه ساري اؤزيه چاههاي زيادي وجود داشت و همه جا سرسبز و خرم بود ولي ناگهان قحطي بزرگي اتفاق افتاد و اقوام ساكن در آن صحرا به جاهاي ديگر كوچ كردند . قوم ژوان ژوانها نيز كه مبتكر شستشوي مغزي جوانان بودند مجبور به كوچ گرديده بسوي رود اديل (اتيل)- كه همان ولگا باشد- رفتند. آنها چون به لعنت و نفرين الهي به جزاي مان قورد كردن جوانان دچار شده بودند موقع گذر از روي آبهاي يخ بسته ولگا همگي از كوچك و بزرگ و انسان و حيوان با شكسته شدن يخها به عمق آبها مثل فرعون- فرورفته و از روي زمين محو و نابود شده به جزاي خود ميرسند .
افسانه در مورد چگونگي مان قورد سازي ژوان ژ وانها ميگويد : ژوان ژوانها وقتي كساني را اسير ميگرفتند آنها را به صحرا برده موهاي سرشان را از ته مي تراشيدند، بعد شتري را سر بريده و از پوست گردن شتر كه از سفتترين قسمت پوست شتر است قطعاتي را جدا كرده و بلافاصله به سر اسير چسبانيده ، آنرا محكم ميبستند . بعد از اين كار دستبند و پايبند اسيران را محكم كرده آنها را در زير آفتاب سوزان رها ميكردند .
بعد از مدتي موي سر آنها رشد كرده و چون جايي براي رشد خود نمييافتند برگشته بتدريج داخل مغز اسير ميشدند . در اين موقع بيشتر جوانان تاب تحمل اين غذاب را نياورده فوت ميكردند ولي آنهايي كه ميماندند در اثر برخورد موها با سلولهاي حافظه تمام خاطرات گذشته خود را از دست داده و تنها مهارتهاي آنان در تيراندازي ميماند . آنها به دستور ارباب خود هر كس را كه دستور ميداد بلافاصله تيرباران ميكردند . چون از بين ده اسير يك اسير مان قورد شده و بقيه ميمردند لذا ارزش يك مان قورد ده برابر يك غلام بود و اگر كسي مان قورد كسي را ميكشت مجبور به پرداخت جريمه سنگين ميشد .
افسانه ميگويد: روزي پسر جواني بنام “ژول آمان” (يول آمان) فرزند پيرزني بنام “نايمان آنا” براي گرفتن انتقام خون پدر خود از ژوان ژوانها كه در جنگ با آنان كشته شده بود به اتفاق ساير جوانان قبيله نايمان به ژوان ژوانها حمله كرده و بعد از جنگي قهرمانانه اسير ميشود . ژوان ژوانها او رامان قورد كرده و به چوپاني گلههاي خود ميگمارند .”نايمان آنا” براي نجات پسرش به منطقه ژوان ژوانها رفته و پسر خود را ميبيند كه چوپان گله شده است . مادر به فرزند نزديك شده و اسمش را ميپرسد . پسر جواب ميدهد كه نامش مان قورد است. مادر در ميان حسرت و نااميدي از پدر و مادر و ايل و تبارش ميپرسد . پسر جوان تنها يك جواب دارد آنهم : من مان قورد هستم . مادر سعي ميكند حافظهي پسر جوانش را به كار بياندازد . “چنگيز ايتماتف” - نويسنده معروف قرقيزي - در همان رمان “روزي به درازي قرن” بقيه ماجرا را چنين به رشته قلم ميكشد كه مادر خطاب به پسرش ميگويد : ” اسم تو ژول آمان است ميشنوي؟ تو ژول آمان هستي . اسم پدرت هم دونن باي (Donan bay) است پدرت بادت نيست؟ آخر او در زمان كودكيت به تو تيراندازي ياد ميداد . من هم مادر تو هستم، تو پسر من هستي، تو از قبيله نايمان هستي متوجه شدي؟ تو نايمان هستي .
او (مان قورد) با بياعتنايي كامل به سخنان مادرش گوش ميداد . گويي اصلا اين حرفها ربطي به او ندارد .
نايمان آنا باز دوباره تلاش كرد كه حافظه پسرش را بكار بياندازد لذا با التماس گفت:
اسمت را بياد بياور . . .ببين اسمت چيست مگر نميداني كه پدرت دونن باي است؟ اسم تو مان قورد نيست ژول آمان است . براي اين اسمت را ژول آمان گذاشتهايم كه تو در زمان كوچ بزرگ نايمانها بدنيا آمدي . وقتي تو بدنيا آمدي ما سه روز تمام كوچ خود را متوقف كرديم”.
“نايمان آنا” براي اينكه احساسات پسرش را تحريك كند و او را به ياد كودكي خود بياندازد برايش ترانه و لالايي و باياتي ميخواند ولي هيچ تاثيري در پسر جوان نميكند . در اين موقع ارباب ژول آمان پيدا شده و نايمان آنا از ترس او پنهان ميشود.ارباب ژول آمان از او ميپرسد آن پيرزن به تو چي ميگفت؟ ژول آمان ميگويد او به من گفت كه من مادرت هستم . ارباب ژل آمان ميگويد تو مادر نداري تو اصلا هيچ كس را نداري فهميدي، وقتي آن پيرزن دوباره پيشت آمد او را با تير بزن و بكش . او بعد از دادن “حكم تير” به دنبال كار خود ميرود . نايمان آنا وقتي ميبيند او رفت از مخفيگاه خويش خارج شده ميخواهد كه دوباره حافظه تاريخي و قومي و خانوادگي پسر جوان را بكار بياندازد لذا به او نزديك ميشود . اما ژول امان با ديدن نايمان آنا بدون هيچ ترحمي در اطاعت كوركورانه از دستورات اربابش قلب مادرش را نشانه گرفته و او را از پشت شتري كه سوارش شده بود سرنگون ميسازد . قبل از اينكه پيكر بيجان نايمان آن به زمين بيفتد روسري او به شكل پرندهاي بنام دونن باي درآمده و پرواز ميكند . گويي اين پرنده روح نايمان آنا را در جسم خود دارد. از آن زمان پرندهاي در صحراي ساري اؤزيه پيدا شده و به مسافرين نزديك گرديده و دايماً تكرار مي كند:
“به ياد آر از چه قبيلهاي هستي، اسمت چيست؟ اسم پدرت دونن باي است، دونن باي، دونن باي . . .”
پيكر بيجان نايمان آنا در محلي كه بعدها بنام او به قبرستان “آنا بيت” معروف گرديده به خاك سپرده ميشود . پسر مان قورد او حتي براي گراميداشت خاطره مادر بر سر قبر او نيز حاضر نميشود چراكه او خود را بي پدر و مادر و بياصل و نسب ميدانست .
ماجراي بوزقوردها و تشكيل امپراطوري بزرگ “گؤك ترك” در رمان بزرگ“Boz Kurtlar“ نوشته “atsiz“ در كتابي 555 صفحهاي و ماجراي مان قوردها در كتاب : “KUH Bapecpa bəpabəp“ (گون وار عصره برابر) نوشته چنگيز آتيماتف، در 348 صفحه چاپ و منتشر شده است . كتاب اخير با نام “روزي به درازي قرن” به زبان فارسي و با نام “Gun olur asra bedel“ گون اولور عصره بدل به زبان تركي استانبولي و به نام”گون وار عصره برابر” به تركي آذربايجان ترجمه شده است ترجمه شده است .
بر اساس اين رمان مشهور چنگيز آتيمايف در سال 2000 نمايشنامهاي در تئاتر شهر استانبول با نام اصلي “mankurt“(مان قورد) و با نام فرعي “Gun uzar yuz yil olur“ (گون اوزار يوز ييل اولور) به صحنه برده شده است .
بدين ترتيب دو اثر بزرگ از دو نويسنده سترگ از دو افسانه كهن ترك چاپ ومنتشر شده كه در يكي به ماجراي تركان اصيل و در ديگري به ماجراي تاسفبار تركان از خود بيگانه پرداخته ميشود .
باشد كه روز و روزگاري ديگر داستانهاي كهن ترك بشكلهاي هنري از قبيل رمان و نمايشنامه و فيلم درآمده و بازسازي گردد
سوزي ده قانانا يوردا خلقا يانانا
مانقورد اوچ شي بيلمز توپراق انا ديل اناادامه ...
زبان توركي سومين زبان زنده ي دنيا
یازار : ايگيد
+0 به يه نكليه ي اطلاعات زيراز موسسه ي ائي. ام. تي و آ. ام. تي كه در اروپا و آمريكا واقع شده و تحت مديريت برجسته ترين زبان شناسان اداره مي شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهاي زيادي را درباره ي زبانها منتشر مي كنند و كليه ي استانداردهاي زبان شناسي از اين ادارات كه دولتي هستند،اعلام مي شود. به اطلاعات استخراجي از اين موسسات توجه كنيد:
- 19% كلمات انگليسي از زبان تركي گرفته شده است.
- 92% كلمات فارسي از عربي و تركي گرفته شده .
- 2% كلمات تركي از ايتاليايي، ففرانسوي و انگليسي گرفته شده است.
- در هيچ يك از زبانهاي بين المللي لغتي از زبان فارسي وجود ندارد.
- 39% كلمات ايتاليايي، 17% كلمات آلماني و 9% كلمات فرانسوي از زبان تركي گرفته شده است.
- 100% كلمات تركي ريشه ي اصلي دارند.
- 100% كلمات انگليسي، آلماني ، فرانسوي و تركي داراي عمق ريخت شناسي هستند.
- 83% كلمات انگليسي ريشه ي اصلي دارند.
- جملات تركي 2% ابهام جمله اي ايجاد مي كنند.(يعني اگر يك خارجي زبان تركي را از روي كتاب ياد بگيرد، پس از ورود به يك كشور ترك زبان مشكلي نخواهد داشت.)
- جملات انگليسي نيم درصد و جملات فرانسوي تقريبا 1% ابهام توليد مي كنند.
- جملات فارسي 67% ابهام توليد مي كنند.(يعني يك خارجي كه فارسي را ياد گرفته، به سختي مي تواند در ايران صحبت كرده و يا جملات فارسي را درك كند مگر آنكه مدت زيادي در همان جامعه مانده و به صورت تجربي ياد بگيرد ) كه اين براي يك زبان ضعف نسبتا بزرگي است.
- جملات عربي 8 تا 9% ابهام توليد مي كنند.
- معكوس پذيري(ترجمه ي كامپيوتري) كليه ي زبانها به جز زبانهاي عربي و فارسي امكان پذير بوده و براي عربي خطاي موردي 45% و براي فارسي 100% است. يعني زبان فارسي را نمي توان با فرمولهاي زبان شناسي به زبان ديگري تبديل كرد.
زبان تركي را شاهكار زبان معرفي كرده اند كه براي ساخت آن از فرمولهاي بسيار پيچيده اي استفاده شده است. خانم نيكيتا هايدن متخصص و زبان شناس مشهور آلماني در موسسه ي اروپايي يورو توم گفته است: انسان در آن زمان قادر به توليد اين زبان نبوده و موجودات فضايي اين زبان را خلق كرده و يا خداوند به پيامبران خود عاليترين كلام ارتباطي را داده است.
هم اينك زبان تركي در بيشتر پروژه هاي بين المللي جا باز كرده است. به مطالب زير كه برگرفته از مجله ي new science چاپ آمريكا و مجله ي international languages
چاپ آلمان است، توجه نماييد:
- كليه ي ماهواره هاي هواشناسي و نظامي اطلاعات خود را به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و تركي به پايگاههاي زميني ارسال مي كنند.
- پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري os2/8 و معمولي ترينwindows زبان تركي را به عنوان استاندارد پايه ي فنوتيكي قرار داده اند.
- كليه ي اطلاعات ارسالي از رادارهاي جهان به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي علايم پخش مي كنند.
- كليه ي سيسستم هاي ايونيكي و الكترونيكي هواپيماهاي تجاري از سال 1996 به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي در كارخانه ي بوئينگ آمريكا مجهز مي شوند.
- كليه ي سيستم ها و سامانه هاي جنگنده ي قرن 21 جي- اس- اف كه به تعداد هفت هزار فروند در حال توليد است، به 2 زبان انگليسي و تركي طراحي شده اند.
همه ي اين مطالب نشان دهنده ي استاندارد بودن و بين المللي شدن و اهميت ژئوپوليتيكي زبان تركي است. متاسفانه زبان رسمي ما(فارسي) از هيچ قاعده ي فنولوجيكال نيز پيروي نمي كند و داراي ساختار تك ديناميكي است. اما زبان تركي با در نظر گرفتن تمام وجوه به عنوان سومين زبان زنده ي دنيا شناخته شده است، طي يك دستورالعمل اجرايي در تاريخ مه 1992 رسما از طريق همين موسسات به سازمان بين المللي يونسكو اعلام شده كه زبان تركي در كليه ي دانشگاهها و دبيرستانهاي اروپا و آمريكا جزو درسهاي رسمي شود و اين مسئله هم اكنون در كليه ي دانشگاههاي اروپا و دانشگاههاي مطرح آمريكا اجرا شده و دومين زباني است كه در حال تهيه ي تافل مهندسي دانشگاهي براي آن هستند. اما زبان فارسي رتبه ي 261 را به خود اختصاص داده است آن هم نه به عنوان زبان، بلكه به عنوان لهجه كه اين زبان را با ساختاري كه بتوان جمله سازي مفهومي ايجاد كند، شناخته اندو و اگر روي اين مسئله كار جدي نشود، در يادگيري مثلا زبان انگليسي، تركي يا فرانسوي مشكل عمده اي ايجاد كرده و مي كند و مي بينيم كه فارسي زبانان براي يادگيري زبان انگليسي با مشكل عمده اي مواجه هستند، ولي ترك زبانان با مشكل يادگيري و تلفظ مواجه نيستند. اين مسئله به رفتارهاي مغز انسان برمي گردد كه خود داراي بحثهاي دامنه داري است و اينكه بسياري از جملات فارسي بر اساس عادت شكل گرفته اند نه براساس فرمول ساخت و با اين وضعيت فرمول پذيري آن امكان ندارد.